خیلی از ما با تصورات و کلیشههای معمولی در مورد رهبران آشنا هستیم؛ افرادی که از کاریزما،رفتار سلطهجویانه یا موقعیت خود در سلسله مراتب برای اعمال کنترل استفاده میکنند. اما آیا این ویژگیها همیشه نشاندهنده قدرت واقعی یک رهبر هستند؟ وقتی به افراد در سازمانهای خود فکر میکنید که بیشترین احترام را دارند و تأثیر واقعی بر تیم، تجارت یا حرفه خود دارند، چه کسانی به ذهن شما خطور میکنند؟
کریس لیپ، استاد دانشکده کسبوکار فریمن تولین، مربی اجرایی و نویسنده کتاب "علم قدرت شخصی" (The Science of Personal Power) سالها به مطالعه نوع دیگری از رهبران پرداخته است. او به بررسی افرادی پرداخته که قدرت شخصی خود را توسعه دادهاند و این نوع قدرت لزوماً به موقعیت آنها در سلسله مراتب سازمانی مربوط نمیشود. در این مقاله، او به تبیین ویژگیها و منابع این نوع قدرت پرداخته و راهکارهایی برای کمک به توسعه این نوع قدرت در افراد ارائه داده است.
قدرت شخصی چیست؟
کریس لیپ توضیح میدهد که قدرت شخصی به معنای باور به توانایی خود برای ایجاد تأثیر است. این بدان معناست که وقتی فردی از قدرت شخصی برخوردار باشد، در توانایی خود برای تأثیرگذاری احساس اعتماد به نفس دارد و این اعتماد به نفس بهطور طبیعی در رفتارهای او نمایان میشود. در نتیجه، دیگران این ویژگیها را میبینند و به فرد احترام بیشتری میگذارند.
لیپ اضافه میکند که در بسیاری از کتابها، ممکن است مفاهیمی همچون ماکیاولیسم (برای کسب قدرت باید از رفتارهایی استفاده کرد که درون خود احساس خوبی ایجاد نمیکنند) یا خودیاری (که ممکن است به نتیجههای بیرونی منجر نشود) مطرح شوند، اما در واقع، آنچه ما را در بیرون موفق میکند، باید با احساس خوبی که در درون داریم، همخوانی داشته باشد. در حقیقت، قدرت شخصی چیزی است که به شما کمک میکند تا با درون خود هماهنگ باشید و تأثیرات مثبت بیشتری در بیرون داشته باشید.
سه رکن اصلی قدرت شخصی
قدرت شخصی از سه رکن اصلی تشکیل شده است:
احساس کنترل: این شامل پذیرش مسئولیت برای محیط اطراف و داشتن درک از اینکه چطور میتوانیم بر آن تأثیر بگذاریم است.
جهتگیری درونی: این به معنای توجه به سیگنالهای درونی (احساسات، ارزشها و اهداف فردی) به جای پیروی از سیگنالهای خارجی (مانند فشارهای اجتماعی و انتظارات دیگران) است.
تمرکز بر عمل: افراد با قدرت شخصی معمولاً بر عمل و انجام کارها تمرکز دارند. آنها شجاعانه اقدام میکنند و در مواجهه با چالشها به دنبال راهحل هستند.
لیپ میگوید که کسانی که شجاعانه عمل میکنند، مثل افشاگران، دقیقاً این سه ویژگی را دارند. آنها نهتنها تأثیرگذارند، بلکه از این طریق قدرت خود را به شکلی موثر نشان میدهند.
چگونه میتوان قدرت شخصی را پرورش داد؟
وقتی فردی احساس میکند که کنترل کمی بر اوضاع دارد یا در موقعیت پایینتری در سلسله مراتب سازمان قرار دارد، ممکن است احساس ناتوانی کند. اما لیپ بر این باور است که حتی در چنین موقعیتهایی، افراد میتوانند قدرت شخصی خود را تقویت کنند. برای مثال، وقتی فردی احساس میکند که در موقعیتی ناتوان است، باید به جای تمرکز بر محدودیتهای محیطی، به جایی که میتواند بر آن تأثیر بگذارد، توجه کند. این شامل واکنش به احساسات خود و تلاش برای حفظ کنترل بر واکنشهای خود است.
لیپ تأکید میکند که وقتی افراد احساس قدرت شخصی بیشتری دارند، حتی اگر موقعیت کنترلی در اختیارشان نباشد، همچنان میتوانند احساس کنترل بر تواناییهای خود و واکنشهایشان داشته باشند. به همین دلیل، تمرین قدرت شخصی میتواند افراد را به سمت اعتماد به نفس و احساس توانمندی هدایت کند.
اعتباربخشی به ارزشهای شخصی
لیپ اشاره میکند که یکی از روشهای مهم برای تقویت قدرت شخصی، تأیید ارزشهای خود است. این کار باعث میشود فرد دوباره بر آنچه برای او مهم است متمرکز شود و اعتماد به نفس بیشتری پیدا کند. از نظر علمی، تأیید ارزشها به افراد کمک میکند تا بر اهداف بلندمدت و دیدگاه بزرگتر خود تمرکز کنند. به عنوان مثال، قبل از شرکت در یک مصاحبه شغلی، فردی که لیستی از ارزشهای خود را نوشته و در مورد اهمیت آنها تأمل میکند، دو برابر بیشتر احتمال دارد که شغل را به دست آورد.
تقویت قدرت شخصی از طریق رفتار
یکی از مهمترین نکات در تقویت قدرت شخصی این است که افراد باید در محیطهای کاری و اجتماعی ارزش خود را نشان دهند. این امر مستلزم توجه به رفتارهای خود و تعامل با دیگران به گونهای است که همزمان بر توانمندیها و ارزشهای خود تأکید شود.
لیپ معتقد است که اگر فردی در موقعیتهای چالشبرانگیز قرار بگیرد و تصمیم به پذیرفتن مسئولیت بگیرد، نه تنها قدرت شخصی خود را افزایش میدهد، بلکه از احترام بیشتری برخوردار میشود. این دقیقا همان چیزی است که در داستان باب ایگر، مدیرعامل دیزنی، مشاهده میکنیم. زمانی که ایگر اشتباهی را در محل کار خود پذیرفت، این عمل به او قدرت شخصی بیشتری بخشید و باعث شد که بهطور گستردهتری مورد احترام قرار گیرد.
قاطعیت و قدرت شخصی
کریس لیپ همچنین در مورد اهمیت قاطعیت صحبت میکند و این که چگونه افراد میتوانند قدرت شخصی خود را در موقعیتهای چالشبرانگیز نشان دهند. به عنوان مثال، اگر فردی در جلسهای دچار تعارض یا سوءتفاهم شود، باید قادر باشد با ارزشمحور بودن و تمرکز بر اهداف بلندمدت، جهتگیریهای درونی خود را حفظ کرده و تأثیر مثبتی بر دیگران بگذارد.
تقویت قدرت شخصی در شرایط سخت
یکی از نکات جذاب در مورد قدرت شخصی این است که حتی در شرایطی که فرد احساس ناتوانی میکند، میتوان به قدرت شخصی دست یافت. تمرینهای ساده برای تقویت قدرت شخصی، مانند تأیید ارزشها، تأمل در گذشتههای موفقیتآمیز، و حتی استفاده از حمایت گروهی میتوانند افراد را از شرایط دشوار به موقعیتهای قدرتمندانه هدایت کنند.
کریس لیپ معتقد است که تمرکز بر هدفهای شخصی به جای تایید از دیگران، کلید ایجاد تغییرات مثبت است. وقتی افراد از تلاش برای جلب تایید دیگران دست بکشند و به جای آن بر روی اهداف خود تمرکز کنند، میتوانند قدرت شخصی خود را در دنیای حرفهای و شخصی بهبود بخشند.
قدرت شخصی بیشتر از آنکه به موقعیت اجتماعی یا سلسله مراتب وابسته باشد، به خودباوری و اراده فردی مرتبط است. با تمرین تأیید ارزشهای شخصی، حفظ تمرکز بر اهداف و عمل بر اساس آن، میتوانیم قدرت خود را توسعه داده و آن را به ابزاری برای موفقیتهای بیشتر در زندگی حرفهای و اجتماعی تبدیل کنیم. قدرت شخصی واقعی زمانی به وجود میآید که فرد درونیترین باورها و ارزشهای خود را با اعتماد به نفس و قاطعیت در دنیای بیرون به نمایش بگذارد.